پنج شنبه 1 ژوئيه 2004
بخشهایِ یکم ودوم مقالهیِ عملِ مستقیم. «عملِ مستقیم» مهمترین شعارِ جنبشِ آنارکوسندیکالیسم است.
منظورِمان از «عملِ مستقیم» چیست؟
عملِ مستقیم نمادِ سندیکالیسم در عمل است. این دستور، نمایانگرِ مبارزهیِ همزمان با استثمار و استبداد است و با وضوحِ ذاتی که در خود نهفته دارد، جهت و گرایشِ طبقهیِ کارگر در تلاشِ خستهگیناپذیرَش برایِ مبارزه با سرمایهداری را اعلام میکند.
عملِ مستقیم چنان واضح و شفاف است، که با صرفِ دو کلمه، همهچیز را تعریف کرده و تشریح میکند. معنییَاش این است که طبقهیِ کارگر، در طغیانِ همیشهگی علیهِ تشکیلاتِ دولتییِ موجود، هیچ انتظاری از افراد، نیروها و قدرتهایِ بیرونی ندارد، بلکه خودَش شرایطِ مبارزاتییِ خود را ایجاد کرده، و ابزارهایِ مبارزه را از دلِ خود میجوید. معنییَاش توجه به تولیدکننده، در اعتراض به جامعهیِ کنونی است که فقط شهروند را به رسمیت میشناسد. و اینکه تولیدکننده، با فهمِ آنکه هر تشکلِ رسمییِ اجتماعی یا سیاسی خود را داخلِ این سیستمِ تولید تعریف کرده، میکوشد مستقلاً با حذفِ کارفرما و بهدستآوردنِ قدرت در کارگاهِ تولیدی، مستقیماً به روشِ سرمایهدارانهیِ تولید حمله کرده تغییرَش دهد؛ این تنها راهِ دسترسی به آزادییِ حقیقی است.
نفیِ دموکراسیگرایی
بنابراین، منظورِ عملِ مستقیم، آن است که طبقهیِ کارگر، به جایِ سجده در برابرِ اصلِ اعتبار (اتوریته)، به مفاهیمِ آزادی و استقلال متعهد شود. اصلِ اعتبار، محورِ دنیایِ مدرن است و دموکراسی آخرین و کاملترین تجسمِ عینییِ آن است. اکنون بشر، به دلیلِ پذیرشِ همین اصل، با هزارات زنجیرِ فکری و مادی به جایِ خود بسته شده، هیچ شانسی برایِ نشاندادنِ خواست و ابتکارِ حقیقییَش نمییابد.
کلِ روشِ سندیکایی، از همین نفیِ دموکراسیزدهگییِ نادرست و ریاکار بر میخیزد، که تبلورِ نهایییِ اعتبار است. بنابراین، عملِ مستقیم، درواقع صرفاً بهزندگیآوردنِ اصلِ آزادی، و واقعیتبخشیدنش در میانِ تودهها است؛ اینبار آزادی را نه به شکلِ ایدهایی انتزاعی، مبهم و نامشخص، بلکه به صورتِ مفهومی روشن و عملی خواهیم یافت که روحی به مبارزات و مقاومتهایِ زمانمان بدمد: این آزادی تخریبِ روحِ فرمانبری و کنارهگیری است، که انسانها را منحط ساخته، به بردههایِ خودخواسته بدل میکند و همچنین شکوفهدادنِ روحِ انقلابیگری است، که جامعهیِ انسانی را حاصلخیز خواهد ساخت.
گسیختهگییِ بنیادین و کامل میانِ جامعهیِ سرمایهداران و دنیایِ کارگران، آنطور که در عملِ مستقیم نهفته است، در این شعارِ انجمنِ بینالمللییِ کارگران (International Worker`s Association - IWA / Association Internationale des Travailleurs AIT) بیان شده بود: «آزادییِ کارگران تنها به دستِ خودِ کارگران به انجام خواهد رسید». IWA/AIT، با دادنِ بیشترین اهمیت به سازمانهایِ اقتصادی، به واقعیتیافتنِ این جدایی کمکِ شایانی کرد. IWA/AIT بهدرستی فهمیده بود که تغییرِ اجتماعی باید از پایین بیآغازد، و تغییراتِ سیاسی صرفاً نتایجِ تغییراتِ ایجادشده در سیستمِ تولید هستند. به همین خاطر هم بود که از فعالیتِ اتحادیههایِ صنفی، که چیزی جز عملِ مستقیم نیستند، استقبال کرده، طبیعتاً، به کارِ آنها مشروعیت داده، و از قدرت و تأثیرِشان حمایت کرد.
عملِ مستقیم درحقیقت همان کارکردِ عادییِ اتحادیهها و دلیلِ وجودییِ آنها است؛ خواستِ محدودشدنِ کارکردهایِ چنان سازمانهایی خواستِ احمقانهایی است؛ و ایدهیِ گردآمدنِ حقوقبگیران با هدفِ آمادهترشدن برایِ پذیرش و تحملِ سرنوشتی که جامعهیِ بورژوایی برایشان در نظر گرفته (تولید برایِ دیگران)، شوخییِ مسخرهایی بیش نیست. بسیار روشن است، که هدفِ گردآمدنِ افراد در اتحادیه، با وجودِ داشتنِ دیدگاههایِ مختلفِ اجتماعی و سیاسی، همکاری با یکدیگر و سازمانیافتن، به عنوانِ افرادِ مستقل، برایِ دفاع اَزخود و مبارزهیِ مستقیم است. اشتراکِ منافع آنان را آنجا گرد میآورد؛ آنها از رویِ غریزه جذبش میشوند. آنجا، در این پرورشگاههایِ زندگی، کارِ انگیختن، برنامهریزی و آموزشِ آنان انجام میشود؛ اتحادیهیِ صنفی، آگاهییِ کارگران را که به خاطرِ تعصبها و غرضورزیهایِ تلقینشده توسطِ طبقهیِ حاکم، تضعیف شده، افزایش میدهند؛ چشمانشان را به نیازِ روزاَفزونِ مبارزه و انقلاب میگشایند؛ آنها را، با نظمبخشیدن به تلاشهایشان، برایِ نبردهایِ اجتماعی آماده میسازند. با چنین آموزشی، به اینجا میرسیم که هیچ فردی، هیچگاه، کارِ فعالیت در جایگاهی که هست را، به دیگران نسپرده، خود به فعالیت بپردازد. در این تمرینها است که شخص به ارزشِ خود پی میبرد، کلِ عملِ مستقیم هم، در ستایشِ همین ارزش نهفته است. بدینترتیب، کاردانی، خلقُخو، شخصیت و توانایییِ تمرکزِ شخص در اختیارَش قرار میگیرند. عملِ مستقیم اعتماد به نفس میآموزد! خوداِتکایی میآموزد! تسلط بر نفس میآموزد! و فعالیت برایِ خود را میآموزد!
اکنون، اگر اینها را با روشهایِ موردِ استفاده از سازمانهای و گروهبندیهایِ دموکراتیک مقایسه کنیم، میبینیم که آنها هیچ چیزِ مشترکی با این تلاشِ پیگیر برایِ افزایشِ آگاهی ندارند و نیز نمیتوانند با این عادت به عمل که در سازمانِ اقتصادی جریان مییابد کنار آیند. هیچ دلیلی نداریم تصور کنیم که روشهایِ موجود در یکی را بتوان به روشهایِ دیگری تغییر داد. عملِ مستقیم، به دلیلِ تناقضش با کارکردِ گروهبندییِ دموکراتیک که درنهایت به سیستمِ نمایندهگی معطوف است (و بنابراین انفعالِ افرادِ پاییندست را در خود دارد)، بیرون از عرصهیِ اقتصادی چیزی بیمعنی است. دموکراسی به اینها خلاصه میشود: به نمایندههایِ ما اعتماد کنید! به آنها رجوع کنید! به آنها تکیه کنید! کارها را به آنان بسپارید!
منشِ کارِ فردی و خودگردانِ طبقهیِ کارگر، که در عملِ مستقیم جمع شده، با اجرایش در عرصهیِ اقتصادی دیده شده و موردِتوجه قرارمیگیرد؛ آنجا همهیِ خطاها مشکلساز میشوند، جایی برایِ کجفهمی نیست، و همهیِ تلاشها در خدمتِ مقصودِ مفید و مشخصی اند. بدینترتیب، نهادهایِ طراحیشده برایِ فعالیتِ دموکراتیک، که افرادی با خواستههایِ اجتماعییِ دوجانبه متخاصم را گردِ هم آورده اند، واقعاً از حرکت باز میمانند. اینجا دشمن در معرضِ دید است. استثمارگران و ستمکاران نمیتوانند امیدِ پنهانساختنِ خود در پشتِ نقابهایِ غلطاَنداز را داشته باشند یا بخواهند مردم را با پوشیدنِ جامههایِ ایدهئولوژیک گمراه کنند: آنان دشمنانِ طبقاتی هستند، و، برایِ ادامهیِ کارِ استثماریشان، باید، همینقدر شفاف، خود را در معرضِ دید قرار دهند! اینجا، نبرد چهرهبهچهره است و هیچچیز پنهان نمیماند. در عرصهیِ اقتصاد، هر تلاش، ملموس است و محصولی سنجشپذیر دارد؛ کوتاه سخن، هر مقاومتِ مؤثر، به کاهشیافتنِ مقداری از اعتبارِ کارفرما، سستشدنِ بندهایی که کارگر را به کارگاه بسته اند و بهبودِ نسبییِ رفاه ترجمه میشود و قطعاً به همین خاطر است که اینجا، فعالیت، نیازمندِ همآهنگییِ برادرانِ طبقاتی است، تا بتوانند شانهبهشانه واردِ نبرد شده، کنارِ یکدیگر با دشمنِ مشترک برزمند.
بنابراین، نتیجه میگیریم که با تأسیسِ هر سازمانِ صنفی، باید از همان آغاز چنین استنباط کنیم که، کارگرانِ گردِهمآمده و آماده میشوند تا، آگاهانه یا ناآگاه، خود به امورِ خود رسیدهگی کنند که آنها مصم اند در برابرِ اربابانِشان بایستند و در این راه، فقط به تلاشهایِ خود اتکا کنند؛ که منظورِ آنها، عملِ مستقیم است، بدونِ واسطه، و بدونِ سپردنِ کارها به دیگران.
بنابراین، عملِ مستقیم، همان کارکردِ اتحادیهیِ صنفی است، عریان از هیچ پوششی، بدونِ هیچگونه ناخالصی، بدونِ هیچگونه حائلی که ضربهیِ جنگجویی بر جنگجویِ دیگر را بگیرد و بدونِ هیچیک از انحرافاتِ که وسایل و عرصهیِ نبرد؛ عملِ اتحادیهیِ صنفی، بدونِ مصالحههایِ سرمایهدارانه و لاسزنیهایی است که رؤیایِ «صلحِ اجتماعی» تملقشان را میگوید؛ عملِ اتحادیهیِ صنفی، بدونِ داشتنِ دوستانی در حکومت و بی هیچ تضمین یا قولِ کمکی از سویِ «واسطهگران».
Translation http://khushe.ir/maghale
گرد آوری از سارا نبوی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen