بخشِ دوم از مقالهیِ عملِ مستقیم
ستایشِ فرد
از دیدِ عملِ مستقیم، آزادییِ تودههایِ مردم، که تاکنون به پذیرشِ نظراتِ تحمیلی خو کرده اند، تنها از طریقِ بازاندیشی و آگاهییافتن مقدور است. عملِ مستقیم، فراخوانی است به همهگان، که نقشِ خود را در این کوششِ جمعی ایفا سازند، عملِ مستقیم از فرد میخواهد که دیگر توخالی نباشد، دیگر پیِ نجاتدهنده به بالا یا بیرون ننگرد. فرد باید بر پاهایِ خو بایستد، و دیگر منفعلانه تسلیمِ ضرورتهایِ جامعه نشود. عملِ مستقیم اعلامِ پایان دورانِ معجزهها است (چه آسمانی، و چه دولتی)؛ و پس از نفیِ همهیِ امیدهایی که به مشیت بسته شده اند (مشیتِ هرکسی هست باشد) این اصل را بشارت میدهد: نجات در دستانِ خودِمان است!
بسیاری افراد، با عقایدِ سیاسی و اجتماعی و خلقُخویِ مختلف، قدرتِ مقایسهناپذیرِ عملِ مستقیم را شناخته و با این اصلِ پرفایده و بیچونُ چرایِ اجتماعی بیعت کرده اند.
کوفر، در سالِ ۱۹۰۲، دربارهیِ شرایطِ مشکوکِ اتحادیهیِ صنفییِ شیشهگرانِ آن زمان (که وضعیتی آشفته داشت) چنین مینویسد :
عجیب نیست که دولت با این بخشها هم سرُکار دارد. بسیاری از رفقایِ ما گمان میکنند دخالتِ سیاستمداران در مشاجراتِ اجتماعی به سودِشان خواهد بود.
ولی از نظرِ ما، کارگرانی که بهاُستواری در اتحادیههایِ صنفی و صنعتی یا فدراسیونهایِ خود سازمان یافته باشند، بسیار قدرتمندتر از سیاستمداران اند، و توان و اعتبارِ کافی را دارند که خود به طورِ مستقیم مشکلاتِشان با صاحبانِ صنایع را حل کنند. اینان نیازمندِ یارییِ هیچکس نخواهند بود. پرولتاریا، خود باید به امورِ خود رسیدهگی کند ...
قسمتی از نطقِ مارسل سِمبات در مجلس بدین قرار است :
عملِ مستقیم؟ معنایِ عملِ مستقیم صرفاً گردآمدنِ کارگران در اتحادیههایِ کارگری و فدراسیونها و سازمانهایی از قبیلِ آنها است. کارگران نمیخواهند به جایِ آنکه همهچیز را به دولت بسپارند، یا تا ابد کلاهِ خود را در برابرِ مجلس از سر بردارند به امیدِ آنکه هراَزگاه، لقمهایی نان، اهانتگرانه، برایشان انداخته شود. آنان میتوانند به یکدیگر بپیوندند و نیرویِ خود را تشکیل دهند.
کارگرانی که با این اصل موافقت کرده اند، واردِ عملِ مستقیم علیهِ مدیران میشوند، و هرگاه دخالتِ قانونی لازم بود، از قانونگذار میخواهند و بدو فشار میآورند تا واردِ ماجرا شده، به خواستههایِ آنان تن در دهد.
اعضایِ اتحادیه میگویند : ما فهمیده ایم که این رسمهایِ اجتماعی اند که قانون را ساخته اند. میخواهیم پیشاپیش رسومِ خود را بسازیم تا قانونمان آسانتر به تصویب رسیده و به اجرا گزارده شود. آیا باید کسی را به نمایندهگی بر گزینیم تا برایِ کاری که میتوانیم هماَکنون انجام دهیم چانهزنی کند؟ آیا باید بیجهت صبر کنیم؟ که آنان (کارفرمایان) هرگاه نیاز بود کمترین شکی به دل راه نداده اند که خواستههایشان را به قانونگذار تحمیل کنند؛ آیا دربرابر ما باید منفعلانه بنشینیم و فقط نظارهگر باشیم؟
آیا هیچگاه نیاز نبوده کسی بر ما قانوننویسان نظارت کند؟ آیا هیچگاه نبوده که فقط به خود بیاندیشیم؟ آیا هیچگاه از مقامِمان سؤِاستفاده نمیکنیم؟ کسانی از این نادرستیها آسیب دیده اند، قربانییِ این سؤِاستفادهها واقع شده اند؛ آیا خوب نیست که اینان خود به حرکت در آیند و توجهِ همهگان را به موضوع جلب کنند، و خود نیز راهِ حل را ارائه کنند، یا اصلاً اگر میشد خودِشان اصلاحاتِ ضروری را انجام دهند؟
آقایانِ محترم؛ به این دلایل است که میگویم سؤِنیتی در پسِ نادرستجلوهدادنِ معتقدانِ عملِ مستقیم نهفته است : فراموش نکنید اگر آنان بدونِ مراجعه به نمایندهگانشان، خود منتهایِ کوششِشان را انجام میدهند، فقط از رویِ اجبار و با اکراه است که چنین میکنند ...
بسیار مردم هستند که برایِ گذرانِ امور به شما نیازمند اند. نیازی نیست برایِ خدمترسانی به مردم در کارِ کارگرانی دخالت کنید، که همهیِ آرزویِشان گردآوردنِ طبقهیِشان در اتحادیههایِ صنفی و سازمانهایِ اقتصادی است، با بتوانند خود مستقلاً خواستههایِشان را پیش برند ...
واندِروِلده، در نشریهیِ مردم، چاپِ بروکسل، مینویسد :
اینکه طبقهیِ کارگر اختیارِ خود را تمامُ کمال به نمایندهگانش در پارلمان بسپارد، تا از آن جایگاه و با شیوهیی که مناسب تشخیص میدهند مبارزه کنند، این شیوهیِ مبارزه، حتی در گرفتنِ استخوان و تکهگوشتی از سرمایهداری هم ناتوان است.
این را بارها و بارها گفته ایم، اما هنوز هم نیاز است که تکرارَش کنیم، حقیقتِ بزرگی در عملِ مستقیم نهفته است : اصلاحاتِ بنیادین، از طریقِ واسطهها انجامپذیر نیست.
طبقهیِ کارگرِ بلژیک، در بیست سالِ گذشته، اینقدر شواهد از شجاعت و روحِ ایثارِ خود نشان داده، ولی اکنون به بیتفاوتی و پستی دچار است. شاید مهمترین خطایِ انجامگرفته، تکیهیِ بیفایده و بیشاز اندازهیِ این طبقه بر فعالیتِ سیاسی باشد، که میباید کمتر از هر امرِ دیگری موردِ توجه قرار میگرفت. در زمینهیِ اتحادیههایِ صنفی کمکاری شده، و کارگران، در رواجِ این توهمِ خطرناک که سپردنِ کارها به نمایندهگانِ مجلس، از آسمان گوشتِ سرخ شده خواهد باراند، اتحادیهها را خالی کرده اند ...
بنابراین، مطابقِ نظرِ افرادِ ذکرشده (و همچنین خودِمان)، عملِ مستقیم، بر خلافِ ضعفِ شخصیتی و رابطهیِ گوسفند و چوپانی که دموکراسی به ارمغان آورده، احساسِ هویت و روحِ ابتکارِ شخصی را پرورش میدهد. عملِ مستقیم سستییِ مردم را مرتفع کرده، به سویِ آگاهی هدایتشان میسازد.
عملِ مستقیم مقرراتِ نظامی بر زیستِ مردم وضع نمیکند، نمیکوشد مانندِ گوسفند آنها را بشمارد (اشاره به شمردنِ آرا در انتخابات، ت.م.). درست برعکس! چشمانِ آنان را میگشاید و حسی از اعتمادبنفس و استحکامبدانان میدهد. وقتی سازماندهی میکند،حاصلِ کار تشکیلاتی زنده و پویا است، که در آن افزونییِ عددی نمیتواند شایستهگی و حقانیت را پنهان سازد. در این تشکیلات، افرادِ مبتکر و اقلیتها (که همیشه عاملِ پیشرفت بوده و اکنون هم هستند) خاموش نمیشوند، و میتوانند بدونِ آزارُ اذیت، از طریقِ فعالیتِ تبلیغاتی نظراتِ خود را معرفی ساخته، در فعالیتهایِ مختلف شرکت کرده، و در میانِ خود، با شیوهیِ خود کار کنند.
بنابراین، عملِ مستقیم، کارکردِ آموزشییِ بیهمتایی دارد : اندیشیدن، تصمیمگیری و عملکردن را به مردم میآموزاند. میتوان فرهنگِ خودگردانی خواندَش؛ عملِ مستقیم ستایشِ فردیت، انگیزهیی برایِ ابتکارِ شخصی، و کاتالیزوری برایِ اجرایِ ابتکارات است. این نقشِ پرظهور و مهمِ «خود» در عملِ مستقیم، هیچگاه با همکارییِ اقتصادییِ کارگران تلاقی نمیکند، چه همیشه منافعِ مشترکی برایِ همکاری هست. ایندو، در عملِ مستقیم، آشتی کرده به یارییِ یکدیگر میآیند : توسعه و اوجگیرییِ استقلال و فعالیتِ شخصی، تنها در خاکِ حاصلخیزِ توافقِ دوجانبه و همدلانه است که ریشه میدواند.
بدینترتیب، عملِ مستقیم، انسانِ گرفتار و ازپااُفتاده در بندهایِ انفعال و سستییِ دموکراسیزدهگی را رها میسازد. در عوضِ تابعیتِ صرف، ارادهیِ شخصی را بدو آموخته، و در عوضِ واگذاشتنِ حق به وکیل، به او یاد میدهد که چگونه خودَش مستقیماً از این حقِ تصمیمگیری بهره برد. با این کار، محورِ نظمِ اجتماعی به عقب رانده شده، فضایی فراهم میشود که انرژییِ انسانها، به جایِ هرزرفتن در فعالیتهایِ زیانآور یا بیفایده، در کارهایِ سودمند صرف شود و لوازمِ ادامهیِ تکاملِ فرد و جامعه را تأمین کنند.
http://khushe.ir/maghale/
گرد آوری از سارا نبوی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen