Meine Blog-Liste

Freitag, 22. Juni 2012

گردهمایی بین المللی آنارشیستها از تاریخ 8 تا 12 آگوست در سوئیس

All libertarians from the various anarchist movements around the world, and all those interested in learning more about anarchism, are invited to gather from August 8-12, 2012 in St-Imier in the Jura mountains in Switzerland.

We will be celebrating the 140th anniversary of the first congress of St-Imier that was held in 1872, when the St-Imier Anarchist International was created after anti-authoritarian members were expelled from Marx's First International. Since then, the world has changed in some ways with the different libertarian currents evolving in various directions, an aspect that will be well represented at the gathering in St-Imier. Certainly, time has not diminished the ways in which the weakest in society are being oppressed by the most powerful, and the meeting will accordingly address the multitude of approaches to resist these forms of oppression.

The Jura Federation and the Congress of St-Imier 1872

In 1864, the International Workers Association was founded, quickly followed by sections in La Chaux-de-Fonds, Le Locle, St-Imier and other regions in the Swiss Jura mountains. Many of the members in these sections were working in their homes as watchmakers, were well read, and had an independent spirit. When Bakunin came to the region in 1869, there was a meeting of minds that was not without consequences.
As a result of this convergence of ideas, the Jura Federation became the libertarian pole of the First International, opposed to the Marxists. Infuriated by this opposition, Marx did everything he could to eliminate this diverging current. In 1872 he thought that he had achieved that goal. At the Hague Congress he managed to assemble his supporters and with some of his supporters posing as representatives of non-existing sections, managed to get votes passed for the exclusion of Bakunin and James Guillaume, only missing a few votes to do the same to Adhemar Schwitzguebel, which were all delegates from the Jura Federation.

Shocked by these actions, the sections that were sympathetic to the anti-authoritarian current, including Spain, Italy, France, Belgium and the USA, organized a conference in St-Imier, where they passed resolutions that were strongly libertarian. The anti-authoritarian IWA survived the Marxist branch to the end of the century.

140 years after the Congress of St-Imier, the exploitation and alienation of workers is still just as brutal. The Marxist illusion has dissipated in light of the communist dictatorships. Capitalism lives from crisis to crisis. Social crises, political crises, in addition to the current ecological crisis.

Where does the anarchist movement stand today?

The anarchist gathering in St-Imier in 2012 will be an opportunity to review the history of the anarchist movement, its ideas, its achievements, its hopes, its defeats, and what remains today; its own battles and those it shares with others: anti-militarism, anti-racism, anti-sexism, autonomous self-management, degrowth, education, feminism, internationalism, non-violence, etc.. A number of workshops and events are already planned: historical lectures, thematic conferences, theater, concerts, exhibitions, films, a book fair, a radio station, a libertarian camp, a self-managed market with organic products, workshops, restaurants, etc..

This international event will be public and wants to be open not only to the entire international anarchist movement, but also to the public at large without discrimination. Free admissions and voluntary pricing will be used wherever feasible, in order to enable as many people as possible to participate in the event. Having said that, the organizing committee will use its discretion to decide which participants will be hosted, based on the ideas and practices that were also the principals of the Anti-authoritarian International. Racism, sexism, xenophobia, homophobia and all forms of violence and discrimination will not be tolerated.

Based on what has been said, any person, branch, or organization is welcome to get involved and join this initiative, suggesting exhibitions, debates, lectures, performances, speakers, workshops, etc..

We are also looking for volunteers!

The Organizing Committee for the International Anarchism Gathering St-Imier 2012



 برای خواندن مطلب به زبان آلمانی اینجا کلیک کنید.

Dienstag, 19. Juni 2012

راکت دست ساز در برابر گلوله های لاستیکی پلیس


این چکیده ای ازمبارزات جنبش کارگران معدنچی در اسپانیا است:

در دهه 19، منطقه 
Asturien و کشور Baskenland مرکز صنعتی اسپانیا بودند(بخصوص مرکز صنایع سنگین و استخراج معادن).  این منطقه برای مبارزات جنبش کارگری اش در طول تاریخ معروف شده است.

در اکتبر سال 1934، کارگران معدنچی  و تمامی گروه های چپ اسپانیا علیه رژیم   Alejandro Lerroux قیام کردند که بدستور احزاب  جناح راست  دولت و توسط ارتش سرکوب شدند. رهبری این عملیات نظامی را جنرال فرانکو کودتاچی معروف در دست داشت.  در طی دو هفته نیروهای دولتی
 با به قتل رساندن بیش 3000 نفررا   „Kommune von Oviedo“   به خاک و خون کشاندن.

اولین و بزرگترین اعتصابات این معدنچیان در سال 1962 بر علیه حکومت فاشیستی در Asturien بود.



محل کار 30.000 نفر کارگران معدن در خطر است. طی دو هفته گذشته این کارگران دست به یک اعتصاب نامحدود زده اند. آنها با سوزاندن لاستیک و موانع بیش از 140 جاده  را مسدود  و جلوی حرکت قطارها را در شمال غربی اسپانیا گرفته اند.

در ماه مارس دولت اسپانیا به خواسته اتحادیه های اروپایی قانونی را تصویب کرد که این قانون حامل  حذف کمک های مالی بخصوص در بخش خدمات اجتماعی و بالا رفتن مالیاتها بود. دولت مادرید تصمیم گرفته 63 درصد از یارانه های خود را در بخش صنعتی کاهش دهد.

کارگران، اتحادیه های کارگری و کارآفرینان این بخش صنعتی می ترسند که با کاهش دوسوم یارانه های دولتی، بسیاری از معادن زغال سنگ نتوانند دیگربکار خود ادامه دهند. بخصوص در مناطقی مانند  Asturien، Kastilien و León، معادن زیادی وجود دارد که کارگرانشان دست به اعتصاب زده اند. 

در روستای Ciñera در استان León اعتراضات به یک نبرد خیابانی مابین کارگران و مقامات تبدیل شده است. معدنچیانی که یک بزرگراه را با زغال سنگ مسدود کرده بودند، تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند و در همین حین شهردار شهر این منطقه، Juan Manuel López del Moral توسط مقامات با گلوله های پلاستیکی مجروح شد.

ساکنان این روستا از کارگران حمایت کرده و درهای خانه هایشان را برای فرار و مخفی شدن آنها باز گذاشتند. یکی از زنهای این روستا در مصاحبه ای با                              Internetportal Leonnoticias.com گفت: آنها برای حق خود مبارزه می کنند و هر کسی میداند که این صنعت چقدر برای این منطقه مهم است.

تصاویر مبارزه  معدنچیان که از سنگر خود با پرتاب سنگ و راکت های دست سازشان دفاع می کنند و بالعکس پلیس از گازاشگ آور و شلیک گلوله های پلاستیکی در مقابل کارگران استفاده میکند، به تمامی دنیا فرستاده میشود. از آغاز اعتصابات در تاریخ 29 ماه می پنج نفر از معدنچیان در شافت Candín در نزدیکی Langreo، سنگری به عمق 600 متر برای خود حفر کرده اند. 

در تظاهراتی که با شرکت معدنچیان از سراسر کشور برضد سیاستهای دولت در مادرید انجام شد، پلیس وحشیانه به تظاهرکنندگان حمله ور شد. در این درگیریها دختر دانشجویی به جرم مقاومت در مقابل مقامات دولتی برای 12 سال به زندان فرستاده شد.

نماینده مجلس آقای Gaspar Llamazares از حزب چپ های اسپانیا (IU) که در مجلس Asturienاست، گفت: 
" این بی شرمی است که برای نجات بانکهای اسپانیا 100 میلیارد یورو در نظر گرفته میشود، در حالی که دولت برای کمک به صنعت و معدن زغال سنگ از پرداخت 70 میلیون یورو امتناع میکند."

جنبش »Empörten«  هم با معدنچیان و خانواده هایشان از طریق کمیسیون حفاظت محیط زیست جنبش 15-M اعلام همبستگی کرد. البته آنها خواهان کمک های مالی و سرمایه گذاری در این صنعت برای اصلاحات می باشند و نه به این معنی که صنعتی را که براساس سوختهای فسیلی بنا شده است، حفظ کنند.

در تاریخ 18 یعنی روز دوشنبه هم یک اعتصاب سراسری در مناطق معادن زغال سنگ اعلام شده بود.


(IU) : ائتلافی از چپها که با رهبری کمونیستها شکل گرفته و در سال 1986 تاسیس شده است.


ترجمه آزاد از سارا نبوی

Sonntag, 17. Juni 2012

سمینار 2011" چه کسی و با چه چه کسی زندگی میکند، چرا و چگونه ؟

این سمینار هرساله برگزار میشود و امسال در تاریخ 20 جولای تا 29 جولای 2012 می باشد.




موضوع این سمینار که در این  اردو برگزار میشود، از این قرار است : چطور میشود در هر سنی به رویاهای رادیکالمان برسیم، آزادیهایی که در جامعه مورد انتقاد قرار میگیرند و چه جایگزینهایی آلترناتیوها برای این خواسته ها وجود دارد؟
تاریخ سمینار از 24 جولای تا 31 جولای 2011 است.
موضوع سمینار بحث و گفتگو در باره این سئوال است: جواب دادن به این سوال است که آیا زندگی درست در یک سیستم غلط امکان پذیر میباشد ؟ و این زندگی چگونه امکان پذیراست؟ موضوع برسر رفتار ما با ساختارها و کاتاگوریها میباشد مانند: 

  • دگرجنسگرایی Heteronormativität
  • جنسیت
  • بحران بلوغ
  • سن وسال
  • تبعیض علیه افراد با کمبودهای جسمی ویا روحی
  • آموزش
  • نژاد پرستی
در این سمینار در ارتباط با نورم های بالا ومکانیسم های تبعیض گرایانه، روابط نابرابر و تأثیرات آنها برای رابطه و زندگیمان بحث و گفتگو کنیم.  


اکنون سوال بعدی این است که از چه طریق میشود همه اینها را به عمل پیاده کرد؟ با انباشت آگاهی وعمل: شبکه، گروه کاری   و فوق فعالیت تا دم مرگ، خواندن و تبادل تجربه ...
در کنار فعالیتها ذکر شده در بالا برای لذت وشادی : صرف غذای گیاهی، سازماندهی برنامه های "آرامش اعصاب" ( کنسرت، فیلم، بازی و غیره) همه اینها را میشود در کنار هم و دور آتش سازماندهی کرد. در نزد ما همه چیز برای همه است، از طرف همه است همچنین با کودک و از کودکان است !

حالا یک سوال خیلی مهم:
چگونه میتوانیم از جامعه ای که در متن خود دگرجنسگرایی heteronormativen Matrix  را پرورش می دهد و زندگیمان را تحت تأثیرقرار میدهد بیرون بیاییم؟ چگونه میتوانیم ساختارهای گوناگونی را در روابط میان انسانی و خانواده آزاد و خود مختار ایجاد کنیم؟ چگونه این کار انجام پذیر است : چگونه میتوان در کنار کار(کارمزدی) و زندگی روزمره  مکانیسمهای جایگزینی و حذف را نفی کرد؟ چه محدودیتهای اقتصادی و ساختارهای اجباری بر روی ما تأثیر می گذارد، آنها چقدر قدرتمندند و چه استراتژی در مقابله با آن میتوان بوجود آورد؟

چرا ایجاد یک ساختار کلکتیو سخت است و چه واقعیتهایی در زندگی دیده و ندیده گرفته میشوند؟ کجاها ما میتوانیم برای اجتناب از تبعیض، بازتولید نکردن سیستم  و با قبول  مسئولیت مشترک در برابر یکدیگر گام برداریم؟  چه مدلها و فرمهایی  برای یک ایجاد یک زندگی مستقل و خود مختار وجود دارد؟ کدامیک از غیرممکن ها را خواستن در چهارچوب واقعیت زندگی ما انجام پذیر است؟ برای چندمین باراین سوال مشترکمان در برابر خود قرار میدهیم: چه کسی با چه کسی  زندگی میکند، چرا و چگونه؟

این اردو تا آنجا که امکان دارد بدون حکمرانی و بدون ایجاد مانع است. از در اختیار قراردادن وسائل تکنیکی، سلطه گرایی زبانی (حرافی) و یا سلطه طلبی  سازماندهی اجتناب میکنیم. هر کسی که فکر میکند میتواند در پاسخگویی به این سوالات در کنار ما باشد، چگونه میتوانیم  تئوری و عمل را تلفیق داده و... او میتواند در این اردو شرکت کند، گروه های کاری را بوجود آورده و یا در فعالیتهای دیگر همکاری کند. شرکت خود و دیگری را اطلاع داده و یا متن منتشر شده را بازخوانی کرده  یا برای بهتر شدن ایده ها کمی خردل (نمک) به آن اضافه کنید: تماس با ما از این طریق:
 wer-lebt-mit-wem(at)riseup.net 
 و برای اطلاعات بیشتر در  اینجا کلیک کنید.

 

کمون لوتر



 آغاز نوسازی در سال 1980
 


               دورنمای آینده
 
قلعه ای به نام Lutter درشهر Lutter am Barenberge درایالت  Niedersachsen قرار گرفته است.  Niedersachsen   یکی از شانزده ایالت آلمان است، این ایالت در شمال غرب این کشور واقع شده‌است. پایتخت این ایالت شهر Hannover است.
این قلعه از سال 1980 در اختیار گروه آنارشیستی Lutter است. کمون Lutter با همکاری 10تا 25 نفر از زنان، مردان و کودکان ایجاد شده است. ما می گوییم که  میخواهیم بدون سلطه، سلسله مراتب و بدون رابطه قدرت  و با معیارهای آنارشیستی در کنار هم زندگی کنیم. ما زندگی و کارمان را مستقل سازماندهی میکنیم و همچنین ساختارهای سیستم مبنا بر کار مزدی را رد میکنیم. ما در تلاش برای  زندگی و کار در سیستمی خودمختار می باشیم.  در اینجا رئیسی وجود ندارد. برای مخارج زندگی مان یک صندوق مشترک داریم که تمام درآمدها وهزینه ها به این صندوق وارد و یا ازاین صندوق پرداخت میشود.  ساختمانها، زمین، اتومبیل ها، تعمیرگاه های ماشین و غیره از جمله اموال عمومی گروه ماست. گروه ما بر مبنای تصمیم گیری مشترک، بحث و گفتگو و کار میکند. تصمیم گیریها با توافق تمامی اعضاء صورت میگیرد و راه حل ها طوری انتخاب میشوند که هر کسی بتواند با آن کنار بیاید.
کار ما شامل کار باغبانی، نانوایی ارگانیک، دام داری، مراقبت از کودکان، کارگاه چاپگری روی پارچه، تولید شراب، برگزاری سمینارها،  اجاره ویلا، تولید مواد غذایی و پخت و پز است. از طریق کارهای ذکر شده، مخارج زندگی و هزینه تعمیر قلعه را تأمین می کنیم. متأسفانه در آمد ما آنچنان نیست که تمامی هزینه های تعمیرات و بازسازی قلعه را تأمین کنیم. در طول سال می بایستی سقف، بالکن، کانال و نمای قلعه تعمیر شود. از آنجایی که ما وقت محدودی برای این تعمیرات داریم، خوشحال میشویم  کمک هایی از طرف دیگران دریافت کنیم. این کمکها میتوانند به شکل مصالح ساختمانی و یا ماشین آلات باشند.
هدف ما نوسازی این قلعه تاریخی  و همچنین حمایت و حفاظت از گروه کاری Lutter است. در اینجا باید اشاره کنیم که  برابری زنان با مردان در گروه کاری Lutterمسئله مهمی برای ما میباشد و به همین دلیل آموزش کارهای فنی برای زنان یکی از نکاتیست که ما به آن اهمیت می دهیم. آموزش کارهای فنی - سنتی، اکولوژی، کار فرهنگی، آموزش وپرورش  نیز از دیگر اهداف مهم ما هستند. در آینده برای گسترش کار فرهنگی در محل زندگیمان برنامه ریزی شده است. یکی از برنامه های این  پروژه نوسازی و تعمیر قلعه ای است که در مالکیت این گروه میباشد. قلعه نوسازی شده میتواند در آینده برای  کنسرت، نمایش فیلم، نمایشگاه،  سخنرانی، مناظره  و همچنین تأتر در اختیار عموم قرار گیرد. از طرفی دیگر یکی از برنامه های ما امکان بوجود آوردن بازدید عمومی این قلعه و اطلاع رسانی در باره ی تاریخچه آن میباشد.


من هم امسال در این سمینار شرکت خواهم کرد، بنابراین میتوانم 3 نفر دیگر را با خود از شهری که هستم با خود ببرم. 

شما میتوانید از طریق وبلاگ با من تماس بگیرید.
ترجمه از سارا نبوی

Samstag, 16. Juni 2012

دوستان آنارشیستمان را در ترکیه آزاد کنید

در شهر استانبول طی تظاهرات اول ماه می تعدادی از بانکها و شرکتهای چند ملیتی مورد حمله قرار گرفتند. دو هفته بعد از آن پلیس ترکیه به خانه های فعالین حجوم برده و این خانه ها را تفتیش کرد. در رابطه با اکسیون اول ماه مه  60 نفر دستگیر شده که تعدادی از آنها آزاد و 9 نفر هنوز در زندان هستند. 

به همین منظور تاریخ 12 ژوئن " روز اکسیون برای همبستگی با آنارشیستهای زندانی در ترکیه" در نظر گرفته شد. در این روز اکسیون های مختلفی برای آزادی این دوستان آنارشیست در مکانهای مختلفی انجام شد.




یکی از این اکسیون ها در اسکاتلند در اردوگاه Faslane Peace Camp  بود.


و اکسیون دیگری را که در اینجا میبنید، در شهر کاردیف است.

 

اعلام همبستگی با آنارشیستهای زندانی استانبول، آزادی برای همه ی زندانیان!
بانکها و زندان ها را بسوزانید!
ترجمه از سارا نبوی


Freitag, 15. Juni 2012

شهر کاسل را خلع سلاح کنیم !



فراخوان حرکت اعتراضی یک هفته ای در شهر کاسل از تاریخ 17 تا 24 ژوئن علیه نظامی گرایی و گسترش صنایع نظامی در آلمان برقرار می گردد.
 
این حرکت های اعتراضی همزمان با افتتاح بزرگترین سیزدهمین نمایشگاه بین المللی هنر  بنام "دوکومنتا " که هر پنج سال یکبار در شهر کاسل ( در شمال ایالت هسن آلمان )، سازماندهی شده است.  
 
موضوع نمایشگاه بین المللی هنر "دوکومنتا " اینبار لقب " ویرانی و بازسازی مدرن " بخود اختصاص داده است. 

ما قصد داریم در مدت این هفته با موزیک، تئاتر و حرکتهای اعتراضی مختلف علیه نظامی گرایی، نظامی شدن و فاشیسم گرایی شهر، هنر و فرهنگ دیگری جدا از نمایشگاه هنر به نظاره گران تقدیم کنیم. 
 
فروش محصولات شرکتهای تولید سلاح و تجهیزات نظامی آلمان، این کشور را به سومین تامین کننده جنگ افزار در جهان تبدیل کرده است. این در حالی است که بعد از پایان جنگ جهانی دوم، آلمان پرچم دار جنبش مخالفت با فاشیسم و صنایع نظامی در جهان بوده.  
 

علیه فاشیسم و علیه جنگ
 
شهر کاسل با جمعیت تقریبا" 200 هزار نفر بزرگترین مرکز اسلحه سازی آلمان بشمار میرود. 
 
شرکتی بنام "کراوس مافای وگمان" و غیره در کاسل بیشترین میزان صادرات اسلحه و مهمات را در میان دیگر شرکتهای آلمانی از آن خود کرده و محصولاتشان از اسلحه های سبک گرفته تا خودروهای زرهی، تانک، انواع جنگنده... و در این آکتیون اعتراضی شرکت کنید.

Aktionswoche gegen Rüstungsindustrie& Militarisierun bis 17 bis 24 Juni


Zugtreffpunkt Göttingen: So, 17.06 um 13:14 Uhr Gleis  5c

Sonntag, 10. Juni 2012

پیروزی سنگسار/ مهستی شاهرخی


برای آزادی انتصار شریف عبدالله

نامش انتصار است
انتصار یعنی پیروزی!
و معنای شرافتمند در نامش نهفته است
نام خانوادگی اش مانند پیغمبر: عبدالله!
اما انتصار هرگز پیامبر نبوده است!

زنی است محکوم به مرگ،
به جرم  داشتن ارتباط جنسی نامشروع،
به حکم دستورات پیامبر چندین زنه،
انتصار محکوم است به سنگسار
در سودان قرن بیست و یکم!

انتصار جوان است،
سنش معلوم نیست،
گاهی بیست،
گاهی هیجده،
گاه زیر هیجده،
خیلی جوان است انتصار
کسی را، هیچکس را نکشته است، انتصار.

مادر است انتصار!
انتصار، مادر سه فرزند!
و همراه با او،
نوزاد پنج ماهه اش، 
در زندان خاطوم اسیر!
در زندان تنها نیست انتصار!
بچه شیر می دهد انتصار!

انتصار بومی آفریقایی است
انتصار زبان دادگاه نمی داند،
انتصار حکم شرع اسلامی نمی فهمد،
انتصار به جرم زنا محکوم است به سنگسار!

زنا چرا؟
زنا با کی؟
زنا چگونه؟
زنا در سودان یعنی چه؟
سنگسار مادری جوان به جرم زنا!


کجاییم؟
گاه در ایران،
گاه در سودان،
گاه در پاکستان،
و گاه در افغانستان.


در چه زمانی سیر می کنیم؟
در هزاره سوم هستیم،
در قرن بیست و یکم!


امروز باز،
انتصاری در انتظار سنگ به سر می برد
انتصاری در انتظار مرگ به سر می برد
انتصاری در انتظار نجات است

انتصار!
سنگسار!
انتظار!


در ادامه اینجا شعر به  زبان آلمانی و فرانسه
Auf Deutsch und Franzosisch klick hier

آنارشافمینیست - ردپای یک اتوپی/ سیلکه لوشلدر

محتوای تئوری‌های آنارشیستی آزادی زنان و هم مردان را ادعا می‌کند. ولی تجزیه و تحلیل تئوری کلاسیک آنارشیستی نشان می‌دهد که این به معنای در نظر گرفتن اتوماتیک یک دید و زاویه مخصوص زنانه نمیباشد. برعکس تئوری‌های آنارشیستی قرن نوزدهم این توهم را دامن زدند که آزادی و رهایی زنان در پی (در چارچوب) آزادی خلق صورت می گیرد. نه برای باکونین و نه کروپتکین میسر بود که این ادعا را فرموله کرده و بطور مشخص طرح کنند، اگرچه پایه‌های تئوریک رهایی  زنان در تئوریهای آنان موجودند.
آنها با تجزیه و تحلیل خانواده ی کوچک سلطه گر پدرسالار بعنوان هسته ی اصلی سرکوب زنان در تطابق کامل با تئوری‌های فمینیستی قرار گرفتند، اما آنها نیزنتوانستند خارج از سیستمی که درش قرار گرفتند، رهایی زنان را در تمام سطوح تصور کنند. به همین دلیل نیز  طرح های مشخص تئوریک آنان، کماکان در بند مناسبت سنتی جنسیتی بودند. مخصوصا تئوری‌های کروپتکین در زمان خودش جوانه های بسیار مترقی داشت، اگرچه در نزد او نیز وابستگی زنان به تولید مثل و مسئولیت آنان در این رابطه  وظیفه طبیعی زنان قلمداد میشد.
در تئوری‌های باکونین اما ساختارهای تفکری پدرسالارانه به این شکل (مانند آنچه در بالا در مورد کروپتکین به آن اشاره شد) ثابت شدنی نیست. در جهان بینی باکونین زنان و مردان برابرند. اگرچه باکونین لزوم مبارزه برای حقوق زنان را در واقعیات اجتماعی ندیده گرفته( و حتی مخالف مطرح شدن مسأله زنان در عمل سیاسی می‌باشد) و اصولا در تئوری انقلابی باکونین پرداختن به مسأله زنان بطور مشخص و مخصوص جایی نداشت. بررسی های بالا این نظررا که در آنارشیسم  سلطه جنسیتی  نادیده گرفته شده است، را تائید میکند.

در‌واقع این مبارزه زنان آنارشیست بود (در تئوری و عمل) که دید و زاویه زنانه را در آنارشیسم توسعه داد.
این همه از خدمات زنانی مانند لوییزه میشل، اما گلدمن و یا زنان ماژور لیبرز بوده است. ( اگرچه آنان در میان آزادیخواهان زمان خود در جایگاه فمینیستی شان تنها بودند) اما آنان با زندگی خصوصی و همچنین تجزیه و تحلیل تئوری شان، آنارشیسم سابق را با محدودیتش و وجود ساختارهای پدرسالار خود روبرو کرده و اینچنین پایه‌های تکامل آنارشیسم را (آنارشا فمنیسم) را بوجود آوردند.

آنان با مخالفتشان که طرح خواسته‌های مخصوص زنان را از مجموعه تئوری‌های چپ جدا کنند (آن‌ها مسأله زنان را بخش جدایی ناپذیر از تئوری‌های چپ میدانستند) راه خود را از زنان سیاسی فعال زمان خود جدا کردند. آنان به این شناخت رسیدن که جریانهای جدید داخل جنبش زنان با مطالبات رفرمیستی شان اگرچه به برابری زنان در ساختارهای موجود می‌رسند، اما برای رهایی نهایی زنان ارائه راه حل های بیشتری لازم است.
 این‌گونه بود که آنان راه حل هایی را در تطابق با تئوریهای فمینیستی به آنارشیسم ارائه دادند. آنان دو شرط را پیش فرض خود قرار میدهند: تغییر و تحول مشخص در موقعیت زندگی زنان توسط خود آنان و توسط عمل مستقیم و خود گردان زنان متحقق میشود، و همچنین تصور جامعه ای بدون سلطه و سلسله مراتب. سرکوب زنان جزئی از سرکوب عمومی تمامی انسان‌ها می‌باشد و به همین دلیل نیز نمی‌توان آن را بطور جداگان بررسی، تجزیه و تحلیل کرد.اینهمه از بررسی زندگی و مبارزه آنارشافمنیستها بر آمده است.
آنارشو فمینیستها تجزیه و تحلیل فمینیستی را با نظریات و «تئوری سلطه» چپ پیوند زدند. آنها اینگونه آنارشیسم را تکمیل تر کردند و بخش دیگری به آن افزودند، بخشی که تا کنون در تئوری و عمل تنها در حاشیه قرار گرفته و در حاشیه بررسی شده بود.
آنارشافمنیستها با ریشه‌های عمیقترشان در فمنیسم حتی فراتر از  تصورات اماگلدمن و ماژور لیبرز نیز رفتند.
نظرات زیست محیطی، نظراتی که اکو فمینیستهای اجتماعی بر روی آن تأکید می کنند، بررسی و تجزیه تحلیل «ربط» تمامی ساختارهای سرکوب گرانه با هم، سنگ بنای دیگری را گذاشته است.
اکوفمنیسم در این جهانبینی ضروری است. چراکه رفتار مسئولانه با مواد خام طبیعی در‌واقع پایه ایست برای بقای بشریت برروی زمین.

  

آنارشیسم باکونین و کروپتکین قابلیت ساختن پایه‌های جهان بینی فمینیستی را دارا می باشد. در‌واقع یک تئوری فمینیستی در مناسبات سیاسی حتی بسیار لازم می باشد. مطالبات فمینیستی که خود را فقط محدود به برابری و اشتراک زنان در ساختارهای سرکوب گر سرمایه داری نمی کند، هدف خود را سرنگونی هر گونه سلطه قرار میدهد، آنچنان که آنارشیسم نیز آن را  اینگونه مطرح میکند. پایه‌های آنارشا فمینیستی زمینه‌ای را برای سرنگونی تمامیت سیستم سلطه بوجود می‌آورد .
آنارشافمنیسم تمرکز و هدفش(جهت اهدافش) اما باید بطرف فمینیسم و همچنین جنبش های آنارشیستی باشد. همانطور که فمینیستها مجبورند همواره آزمایش کنند، که تاچه حدی مطالبات بیان شده شان، زندگی واقعی و نیازها ی تمامی زنان را دربر می گیرد، جنبش آنارشیستی نیز بطور مداوم باید با این برخورد کند که خواسته ی آزادی و رهای زنان یکی از ضروریات (مشغله فکری اصلی) مداوم آنان است. و اینکه ادعای آنارشیسم در رابطه با خلاصی از شر ساختارهای مردسالارانه و مکانیزم های سلطه گرایی درونی شده و اینهمه نیز پیش شرطش تغییر اساسی در مردان است. در این رابطه گسترش تئوری‌های آنارشیستی در رابطه با تجزیه و تحلیل سلطه جنسیتی  غیر قابل صرف نظر می باشد.
لازمه آن اما قبول هم وزن و هم ارزش بودن فمنیسم و آنارشیسم و قبول این مهم میباشد. و هم اینکه این دو تئوریهایی هستند که همدیگر را کامل می‌کنند.  فمینیسم نباید بعنوان بخش طبیعی آنارشیسم تعریف شود،  چرا که این نظر میتواند آنارشیستها را از مسئولیت اعلام شده شان رها کرده  (سلب مسئولیت کند) و همچنین این خطر این را نیز بدنبال دارد که سکسیم (تبعیض جنسیتی) دوباره بازتولید شود، با این ادعا که انقلاب اجتماعی  بطور اتوماتیک وار این ستم را همانند دیگر تبعیض ها نهایتاً را نابود خواهد کرد.

توسعه فمینیستی آنارشیسم نباید در تئوری پایان یابد. عمل آنارشا فمینیستی    ( در مقایسه با مسایل، گلدمن و ماژور لیبرز ) یک عمل آنارشیستی آنگونه که آنان تجربه کرده‌اند یکی از ضروریات تئوری انقلابی آنارشیستی می باشد. اگرچه  رهایی زنان در گرو تجدید و از نو ساختن ساختارهای  اجتماعی می‌باشد اما سلطه پدرسالار را تا زمان تغییرات بزرگ در جامعه نمی بایستی تحمل کرد و نمی بایست در انتظار انقلاب اجتماعی کلی و نهایی برای تغییر در وضع زنان ماند.



یک آنارشیسم هدفمند می بایست این تجزیه و تحلیل را در عمل خود نیز وارد کند. مبارزه چپ فمینیستی می بایست در سطوح مختلف جریان یابد. این مبارزه می بایست مردان را بعنوان بخشی از جامعه همانقدر درگیر کند که مناسبات زنان را. (مناسبات آتونوم و مستقل زنانه را) . همزمان می بایست این مبارزه چپ فمینیستی در واقعیت اجتماع جریان داشته باشد، همانقدر که در جهان بینی و اتوپی.

این مبارزه همچنین شامل حمله به تمامی ساختارهای جنسیتی و روانی مردسالاری می‌باشد که در حال حاضر بسیار مهم و واقعی هستند و به همین دلیل نیز آنارشا فیمینسم نقطه شروعی برای فمینیسم چپ و مستقل می‌باشد که در رابطه  ی تئوری و عمل بطور مدوام در حال تکامل است.


این یک ترجمه آزاد است.

منبع:   Silke Lohschelder
Anarcha Femininsmus
Auf dem Spuren einer utopie
Sep. 2000