توده ها دیگر تحمل این را ندارند که اتحادیه های اروپایی به همکاری دولتشان فقط در فکر نجات بانکها هستند و این به قیمت افزایش بیکاری بخصوص در میان جوانها است که منجر به ، 20 درصد کاهش دستمزدها، افزایش سن بازنشستگی و غیره گشته است. شهروندان از این خشمگین هستند که با توجه به اینکه حتی کار میکنند، نمیتوانند برای خود و خانواده شان امکانات مناسبی برای زندگی شان تهیه کنند.
بر خلاف تظاهراتهایی که در خاورمیانه انجام شد و عکس العمل رسانه های گروهی که سریع در منطقه حضور پیدا کردند تا بطور زنده گزارش تهیه کنند و از این طریق هم می خواستند نیزاز جنبش مردمی حمایت کرده باشند، ولی این سیاست در مورد اسپانیا صدق نکرده است و به معنی آن است که رسانه های گروهی نه از طریق روزنامه ها، نه از طریق رادیو وتلویزیون گزارشی از تظاهرتها تهیه نکرده اند. اینجا این سئوال مطرح میشود آیا آنها ترس از وضعیتی که در یونان رشدکرده، دارند؟ سئوال دیگراین است که چرا رسانه های آلمانی گزارشی در مورد تظاهراتهایی که از 50 شهر مختلف شروع شده و به 70 شهر در اسپانیا رسیده، گزارشی تهیه نکرده اند؟ چرا ما فقط خبرها را از طریق فیس بوک و توییتر توانستیم بگیریم؟ آیا مطبوعات دولتی آلمان از طبقه کارگر آلمان می ترسد؟ ترس از چه چیزی، ازاینکه مبادا اعتراضها در اسپانیا و یونان مثل یک بیماری مسری عمل کند و تمام اروپا را فرا بگیرد؟
رسانه ها گزارشی نمی دهند و اگر هم بدهند گزارشی ده ثانیه ایست که به شکل پراکنده ازمعترضان اولترا چپ و آنارشیستها سخن می گوید. این جنبش را نباید ندیده گرفت علی رغم اینکه در تاریخ دیکتاتوری اسپانیا اینچنین جنبشی دیده نشده است و هیچ کس نمی داند که تکاملش به کجا میرود.
خوانندگان اروپایی از خودشان باید بپرسند آیا چیزی اتفاق افتاده ویا می افتد بدلیل اینکه هیچ رسانه ی اروپایی یک گزارش جدی در این مورد تهیه نکرده است. حتی در Washington Post بیشتر میشود در مورد اهمیت تظاهرتها خواند در حالی که درZDF برنامه دوم تلویزیون آلمان گزارشی مبنی بر اطلاعات گرفته شده از توییتر تهیه کرده و از مبارزات انتخابی نیروهای چپ سخن می گوید. در ARD برنامه اول تلویزیون آلمان هم همچنین در مقابل حرکتهای توده ای "انقلاب اسپانیایی " سکوت کرده است. ولی در بخش Trending Topic در توییتر میشود بیشتر راجع به جنبش توده ها در اسپانیا خواند ، جایی که هر روزه هزاران نفر را باهم مرتبط می کند. حتی در تلویزیونها ی خصوصی هم نمیشود در مورد تظاهرتها گزارشی دید. مثل این می ماند که کسی نمیخواهد چیزی بداند.
http://de.indymedia.org/2011/05/307900.shtml
ما انسانهای معمولی هستیم. ما مثل تو، هرروز از خواب بلند میشویم تا به دانشگاه، سرکار ویا به جستجوی کاربرویم. انسانهایی که دارای دوست وفامیل هستند. انسانهایی که سخت کار وکوشش میکنند تا برای افرادی که بهشان نزدیک هستند یک آینده ی بهتر بتوانند ارائه بدهند.
بر خلاف تظاهراتهایی که در خاورمیانه انجام شد و عکس العمل رسانه های گروهی که سریع در منطقه حضور پیدا کردند تا بطور زنده گزارش تهیه کنند و از این طریق هم می خواستند نیزاز جنبش مردمی حمایت کرده باشند، ولی این سیاست در مورد اسپانیا صدق نکرده است و به معنی آن است که رسانه های گروهی نه از طریق روزنامه ها، نه از طریق رادیو وتلویزیون گزارشی از تظاهرتها تهیه نکرده اند. اینجا این سئوال مطرح میشود آیا آنها ترس از وضعیتی که در یونان رشدکرده، دارند؟ سئوال دیگراین است که چرا رسانه های آلمانی گزارشی در مورد تظاهراتهایی که از 50 شهر مختلف شروع شده و به 70 شهر در اسپانیا رسیده، گزارشی تهیه نکرده اند؟ چرا ما فقط خبرها را از طریق فیس بوک و توییتر توانستیم بگیریم؟ آیا مطبوعات دولتی آلمان از طبقه کارگر آلمان می ترسد؟ ترس از چه چیزی، ازاینکه مبادا اعتراضها در اسپانیا و یونان مثل یک بیماری مسری عمل کند و تمام اروپا را فرا بگیرد؟
کاربران اینترنتی اسپانیایی در توییتر انتقاد به مطبوعات اسپانیایی میکنند، چرا که هیچ گزارشی از تجمع ها و تظاهراتها تهیه نشده است.هرچقدرکه توده ی مردم نارضایتی خود را بیشتر نشان میدهند، رسانه های دولتی سازشکار، کمتر ازخود عکس العمل نشان میدهند. ما نمی دانیم که آیا حرکتهای مردمی چیزی را دراسپانیا تغییر میتواند بدهد ولی در مدت کوتاهی توانسته این نیروی عظیم ثابت کند که مطبوعات اسپانیایی چیزی جز ابزارکار در دست لابی گراها و دولت اسپانیا نیست. پس ازاین حوادث اخیرمردم بخصوص جوانها دیگر باوری به رسانه های اسپانیایی ندارند.
این واقعا" تجربه ای بی سابقه است که در یکروز در ظرف چند ساعت در 50 شهر تظاهرتها شروع بشود و به 70 شهر گسترش یابد. ازهر قشری در این تظاهراتها شرکت کردند، پیرها، جوانها، کارگران، بیکاران، دانشجویان، فمینیستها، چپها، آنارشیستها، انسانهای غیرسیاسی وخلاصه هر انسانی با هر اعتقاد سیاسی برای یک هدف به خیابانها رفتند وآن هدف چیزی جز تغییرسیستم نبوده است. سیستم دو حزبی اسپانیا که مثل این می ماند که مردم مابین طاعون ویا وبا یکی را انتخاب باید بکنند. احزابی که 123 نفر از اعضایش در لیست رشوه خواری و فساد مالی نام برده شده اند.
تظاهرات توده ها برعلیه پروژه های دولت که قصد نجات بانکها را دارد میباشد، ولی این کمکها از صندوق مالیاتهای مردمی تهیه شده ومیشود. این کمکها به همان بانکهایی است که مردم را از خانه هایشان بیرون میکند، چرا که با درآمدی ما بین 600 تا 1000 یورو پولی برای پس دادن وامها نمی ماند.
این شهروندان برای ایدئولوژی خاصی تظاهرات نمیکنند، آنها برای این یا آن سازمان و حزب به خیابانها نمی روند تنها چیزی که آنها را به هم پیوند میدهد دخالت در تصمیم گیریها یی است که سرنوشتشان را تعیین میکند. آنها خواهان یک دموکراسی واقعی هستند و حاضر نیستند که دیگر تن به دروغهای دولتشان بدهند.
در تاریخ 16 ماه مه 2011 یعنی یکروز بعد از تظاهراتهای سراسری در اسپانیا گروهی در مادرید در محل Puerta del Sol یک کمپینگ برپاکرد که هدفش سازماندهی تظاهرتها می باشد. آنها قصد دارند هر روز به مدت یک هفته تا موقع انتخابات تظاهرات کنند. این ایده به شهرهای دیگر هم سرایت کرد و در شهرهایی مانند Valencia، Barcelona، Salmanca و Huelva کمپینگ هایی از این قبیل ایجاد شد وهنوز پابرجاست. صحبت از یک ایده "انقلاب اسپانیایی "است که در این زمان پا به عرصه گذاشته است.
رسانه ها گزارشی نمی دهند و اگر هم بدهند گزارشی ده ثانیه ایست که به شکل پراکنده ازمعترضان اولترا چپ و آنارشیستها سخن می گوید. این جنبش را نباید ندیده گرفت علی رغم اینکه در تاریخ دیکتاتوری اسپانیا اینچنین جنبشی دیده نشده است و هیچ کس نمی داند که تکاملش به کجا میرود.
خوانندگان اروپایی از خودشان باید بپرسند آیا چیزی اتفاق افتاده ویا می افتد بدلیل اینکه هیچ رسانه ی اروپایی یک گزارش جدی در این مورد تهیه نکرده است. حتی در Washington Post بیشتر میشود در مورد اهمیت تظاهرتها خواند در حالی که درZDF برنامه دوم تلویزیون آلمان گزارشی مبنی بر اطلاعات گرفته شده از توییتر تهیه کرده و از مبارزات انتخابی نیروهای چپ سخن می گوید. در ARD برنامه اول تلویزیون آلمان هم همچنین در مقابل حرکتهای توده ای "انقلاب اسپانیایی " سکوت کرده است. ولی در بخش Trending Topic در توییتر میشود بیشتر راجع به جنبش توده ها در اسپانیا خواند ، جایی که هر روزه هزاران نفر را باهم مرتبط می کند. حتی در تلویزیونها ی خصوصی هم نمیشود در مورد تظاهرتها گزارشی دید. مثل این می ماند که کسی نمیخواهد چیزی بداند.
http://de.indymedia.org/2011/05/307900.shtml
دعوت به تظاهرات در تاریخ 21 ماه مه 2011 در ساعت 6 بعد از ظهردر برلین با عنوان دموکراسی واقعی در دنیا
ما انسانهای معمولی هستیم. ما مثل تو، هرروز از خواب بلند میشویم تا به دانشگاه، سرکار ویا به جستجوی کاربرویم. انسانهایی که دارای دوست وفامیل هستند. انسانهایی که سخت کار وکوشش میکنند تا برای افرادی که بهشان نزدیک هستند یک آینده ی بهتر بتوانند ارائه بدهند.
برخی از ما روشنفکر و برخی محافظه کاریم. برخی از ما مذهبی وبرخی اعتقادی به مذهب نداریم. برخی از ما سیاسی وبرخی غیر سیاسی هستند ولی ما همه نگران و ناراحت این وضعیت سیاسی هستیم. وضعیت اقتصادی و اجتماعی که درآن زندگی میکنیم فقط از فساد سیاسی اجتماعی سیاستمدارها، بانکها و بازرگانان سخن می گوید، وضعیتی که ما را درمانده کرده است واین وضعیت امروزه بعنوان یک وضعیت عادی شناخته میشود. هرروزه درد ورنج کشیدن بدون هیچگونه امیدی در زندگی، اکنون زمانی آمده که باید وضعیت را تغییر داد و باهمدیگر یک جامعه بهتر ساخت.
من معتقدم میشود وضعیتها را تغییر داد
من معتقدم میتوان کمک کرد
من معتقدم که ما با هم میتوانیم به اهدافمان برسیم
بیایید با هم به خیابانها برویم، این حق ماست
ترجمه از سارا نبوی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen