Meine Blog-Liste

Mittwoch, 20. Februar 2013

تئوری کریتیکال وایتنس ( سفیدپوستان راست )

 
با تشکر از دوست عزیز اکبر که این گزارش را برای من فرستاده است. 

حمایت کریتال وایتنیس  از مهاجرین نه از دیدگاه مبارزه
دسته جمعی برای یک زندگی بدون استثمار بلکه مهاجر را از
دیدگاه ترحم و قربانیان تاریخ ناموزون سرمایه داری و استعمار
میبیند. بدین خاطراز پناهجویان  حمایت میکنند. علاوه بر این آنها 
همبستگی متقابل جنبش های اعتراضی را نسبت  به همدیگر 
رد میکنند. بطور مثال آنها ادعا میکنند حمایت  چپ آلمانی را از
مبارزات پناهجویان نه از نیت خوب ، بلکه یک نیت پدرسالاری
میبینند. این تئوری تفکیک مبارزه از همدیگر بدون حمایت متقابل،
سال گذشته در شهر کلن باعث اختلاف شدید گروهای مختلف ضد
راسیستی درکمپینگ مبارزه علیه مرز شد که عده ای در آن شرکت
نکردند.چون گروه کریتیکال وایتنیس در سازماندهی کمپینگ اعتراضی
ضد مرز پارسال در اکثریت بودند ، متاسفانه باعث تفکیک و جدایی
گروه ها از همدیگر شدند.انتقاد کریتیکال وایتنس به ضد راسیست های
آلمانی یک انتقاد غیر منصفانه و ضد چپ است. ما شکل گیری این 
جهان ناموزون را میشناسیم.مهم برای ما این است: چگونه با همدیگر
بتوانیم مبارزات مختلف را به همدیگر پیوند داده و چگونه این جهان 
نا موزون را تغییر دهیم. کریتیکال وایتنس همه انسان های غربی را 
نژادپرست میشناسد که خود از سیستم  ناموزون سرمایه داری 
موجود بهره میبرند.بهمین خاطر در شهر کلن آنها درچندین متینگ و 
بحث مانع از سخنرانی رفقای چپ آلمانی(سفید پوست) شدند. چون
آنها نژادپرستی رادر پوست میبینند.
کریتیکال وایتنس با این تئوری شان نژاد پرستی را در پوست های
دیگرنفی میکنند. در حقیقت نژاد پرستی سفید پوستان را منبع  منشا
استثمارمیبینند. سیستم سرمایه داری یعنی استثمار ، رقابت،
راسیسم، بی اخلاقی هرروز  و هر ثانیه دراجتماع باز تولید میشود و 
مردم جامعه ای اگرعلیه آن نظام مبارزه نکنند، آن باعث میشود که
فرهنگ ارزش اخلاق و ایمان به زیستن با همدیگر در جامعه ضعیف
شود و هیچ نوع همبستگی انسانی چه در برون و درون صورت نگیرد.
پس می بینم که سیستم سرمایه داری  به علت تنظیم و مراقبت و 
استخدام شغلی، نیروی کار ارزان و متخصص، انسانها را به چندین
نوع تبدیل میکند که هر کدام دررقابت با همدیگر بسر می برند.
 این تئوری بر کل جامعه واقعیت ندارد. گفتم هر انسانی که در قبال 
این همه بی عدالتی سکوت کند، خود از این مناسبات بهره جو میشود
و یا خود را با زمانه تطبیق میدهد  با ذلت زندگی میکند.
رفتار و عملکرد قانونی و غیر قانونی نژاد پرستانه رژیم اسلامی
 ایران علیه ۲/۵ میلیون شهروندان افغانی در ایران از آن نتیجه 
نمیگیریم که کلیت جامعه ایرانی نژاد پرست و افغانی ستیز 
می باشند.فاشیست های آلمان و غیره  معتقد بودند و هستند که 
آریایی ها (بخوان ناسیونالیسم عجم)  بر اقوام دیگر، خصوصا 
بر یهودیان و سپاهان، برتری دارند.  قوانین جدیدی در آلمان نازی
 مبنی بر محرومیت یهودیان از حقوق متعارف شهروندان آلمانی،
 تصویب گردید. تا آنجایی که انسانها به کوره آدم سوزی بردند و 
سوزاندند.نمی توانیم کلیت  مردم  آلمان را فاشیست بخوانیم، چون
در آنجا فاشیست حکومت کرده. در همین کشورها آلمان و اسپانیا
 انسانهایی علیه این توحش فاشیستی سلاح در دست گرفتند و به
 صف مقاومت پیوستند و جان خود را در این راه از دست دادند.

تئوری کریتیکال وایتنس نسبت به جهان سرمایه یک بعدی است.
او فقط جهان سرمایه داری غربی را به انتقاد میگیرد. از انتقاد 
آنها به دو قاره سیستم سرمایه داری دیگر افریقا و آسیا چیزی 
تا به حال نخوانده ایم. 
تقریبا تئوری آنها شبیه تئوری چپ های ناسیونالیسم جهان سومی 
می باشدکه همه عقب ماندگی تاریخی و اقتصادی را در غرب 
جستجو میکنند و ازسرمایه داری وطنی چشم پوشی می کنند.خلاصه
 میکنم ما انسانهای مهاجر، سخنگوي خويش هستيم . اتحاد عمل و 
همبستگی متقابل مبارزاتی ما جهانی است ، بانی شکست قدرت 
حاکم میباشد. 
 
پیدایش تئوری کریتیکال وایتنس critical Whiteness

انتقاد به نژاد سفید
 
 این تئوری در دهه هشتاد در آمریکا از طرف تاریخ نویسان و 
محققین روشنفکران سفید پوست به مرحله تحقق ایجاد گردید. 
آنها میگویند موضوع نژاد پرستی موضوع بسیار عمده در 
آمریکاست.
 سفید پوست از این  نظام سلطه و قدرتمدار جهان بهر طریق 
بهره میجوید. برایش مهم نیست در جهان سوم چقدر انسانها در 
اثر جنگ و غیرو بعلت این سیاست کشته میشوند.باز هم 
سفیدپوستان میروند و جناح های راست و تجاوزگر را انتخاب 
 میکنند. به همین جهت میلیون ها غیر سفید پوست قربانی این 
انتخاب میشوند. در دهه ۹۰ این تئوری از طرف سیاه پوستان 
پیدایش یافت. تونی موریسون زن  سیاهپوست آمریکایی با 
نوشته هایش گرایش نژادپرستی با مخلوطی از برده‌داری  از
طریق قانونگذاران سفید پوست اشاره میکند.
هر چند این تئوری بطور کل دستگاه ارزش  ایمان واخلاق و 
همبستگی در درون انسان تقویت میکند. و به ما درس میدهد 
که از سکوت و بی خیالی بپرهیزیم و با انسانهای دیگر همدرد 
شویم. ولی ریشه رهایی بشریت نیست.
 
اکبر 
 
 http://de.indymedia.org/2012/08/333635.shtml

Keine Kommentare: