Meine Blog-Liste

Sonntag, 20. März 2011

جنبشهای اجتماعی دراردن

                                                                                                           
تحلیلی ازپادشاهی هاشمی:

Anarchists joins protests in solidarity with gaza  اردن درهمسایگی کشورهای عراق، اسرائیل، فلسطین، سوریه وعربستان سعودی است که دراین روزها اخبارزیادی درباره شان به گوش می رسد به همین خاطر ازاردن، کشوری که تا کنون بعنوان یک کشورباثبات وآرام درذهن ها نقش بسته رسانه های غربی کمتر درموردش                                                                                 
گزارش می دهند. اما طبق اخبار جدید تصاویردیگری به ما منتقل شده که از یک حکومت نئولیبرال سخن می گوید، حکومتی که برای حفظ سلطه اش درکشورازشیوه سرکوب درمقابل مخالفان (ازچپها گرفته تا آنارشیستها ) استفاده می کند.

خانواده سلطنتی اردن با نایب سلطنه اش، پادشاه عبدالله دوم درمقابل همسایگان عربی اش توانسته اثرمثبتی برافکارعمومی جهانی بگذارد وآن به دلیل رابطه سازشگرانه اش با اسرائیل، دلیل دیگر فقدان اخباری مربوط به اردوگاهها وعملیات تروریستی دراردن است. حتی اسلامی های اردنی به نام "جبهه آزادی بخش امل" به اندازه برادران اسلامی مصری وفلسطینیشان درمنطقه معروف نیستند. ازطرفی دیگردردنیای اسلام بنا بر شایعات مزبورخانواده سلطنتی با محمد (پیغبرمسلمانان) خویشاوند است که از این طریق جایگاه ویژه ای را برای خود کسب کرده است.

سازمان چپهای سوسیالیست :

این سازمان ازگروه های مخالف اردنی تشکیل شده است.مارکسیستهایی که ازحزب کمونیست انشعاب کرده اند، هنرمندان، موزیک دانان، روشنفکران، دانشجویان، روزنامه نگاران منتقد، فعالان اتحادیه های کارگری مستقل تا آنارشیستها.

اولین جلسه مابین این گروه ها دردسامبر2007 شکل گرفت که هدفش بحث وتبادل نظر دررابطه با تشکیل سازمانی بزرگتربود. نتیجه این جلسه تأسیس این سازمان در تاریخ میلادی مارس 2008 بود.این سازمان چپ وکثرتگراست، تشکیل شده ازفعالین مارکسیسم، آنارشیستها و نیروهای غیرحزبی که می خواهند فقط وضعیت فعلی را تغییردهند. اهدافشان: مبارزه با فساد نخبگان سیاسی.مبارزه علیه رژیم سرکوبگرحاکم. مبارزه علیه رفرمهای نئولیبرالی (بویژه رفرمهایی که طبقه فقیر اردن را زیر فشارقرارداده است). نکته دیگرپایان دادن به درگیریهای نظامی درمنطقه است.

درمدتی کوتاه فعالین سازمان به 1000 نفررسیدند. سازمان درهر شرایطی فعالینش را پشتیبانی می کند، آنها فساد حاکم را افشاء ودرمقابل اخراجها ودستگیریهاایستادگی می کنند. سازمان به طوررسمی فعالیت نمی کند چراکه فعالیت علنی می تواند موقعیتش را درمقابل حکومت به خطربیاندازد ازآنجا که هرگونه ارتباطات وفعالیتهای سیاسی غیرقانونی اعلام شده است. حتی توزیع اعلامیه میتواند منجربه دستگیری اعضاء شود.

اتحادیه های آلترناتیو:

جدا ازاتحادیه های دولتی، اتحادیه های کارگری مستقل دراول ماه مه2006 شکل گرفتند که اعضایشان از"کارگران روزمزد" می باشد، این کارگران معمولا" درآمد خیلی کمی دارند وا زبیمه درمانی بدی برخوردارهستند. اخراج آنها به سادگی صورت می گیرد. به گفته یکی ازاعضاء اتحادیه، 13.000 نفر دراینجا سازماندهی شده اند. درحالی که اتحادیه های دولتی اعضایشان به 50.000 نفرمی رسد.

علی رغم اینکه اتحادیه های کارگری مستقل مثل چپها فعالیتشان غیرقانونی اعلام شده است، خود را سازمان داده و با حکومت مبارزه می کنند. یکی ازشیوه های مبارزاتیشان برگزاری اعتصابهای سراسری است که ازبدو تاسیسشان تا به حال 16 اعتصاب سراسری داشته اند. درکنار این اعتصابها، اعتصابهای کوچکی هم به چشم میخورد که درآخرین اعتصابشان 90 نفرشرکت کرده بودند. تظاهرات شیوه دیگری از مبارزاتشان است، نمونه یکی ازاین تظاهرات درمقابل کاخ پادشاه اردن بود که همانطور که انتظارمی رفت با پلیس درگیر شدند.

آنارشیستها:

اعضاء دیگرچپها، آنارشیستها ویا کسانی که گرایشات آنارشیستی دارند ولی شاید خود را این چنین توصیف نمی کنند. اغلب دیده شده که آنارشیستها ازطریق جنبشهای کمونیستی وهنری با نظریات کمونیسم Liebertaria آشنا می شوند.عمدتا ازطریق  نشریات عربی که درمورد جنگ داخلی اسپانیا نوشته شده ویا ترجمه کتابی از بنام "آنارشیسم درتئوری و عمل" علاقه آنها را به آنارشیسم جلب کرده است. بطوری که این افراد ادبیات آنارشیستی را به عربی ترجمه ودروبلاگشان وسایتهای اینترنتی منتشرمی کنند ویا ادبیاتی مثل ( آنارشیسم کمونیستی چیست؟ ) ترجمه ای از :Alexander Berkman
ویا ترجمه هایی ازSebstien Faure

چیزی که باعث تناقص دردرون سازمان میشود، تضاد فعالین کمونیسم Liebertaria با اعضاء قدیمی سابق حزب کمونیست،  یا شکل سنتی یک سازمان با دبیرکلش، اکثریت گرایی ومرکزگرایی اش است.ازآنجایی که آنارشیستها وجوانان چپ تصمیم گیریشان برمبنای رضایت متقابل است واعتقادی به رهبریت مرکزی ندارند وازطرفی تعداد جوانان چپ که درمقابل سرکوب نیروی قابل توجهی هستند ازدلایلی است که آنارشیستها علی رغم اختلافات نظریشان با آنها فعالیت می کننند. آنارشیستها خود براین واقعیت واقف هستند ومی گویند، اگرما جدا ازچپها می خواستیم فعالیت بکنیم، دولت می توانست فورأ مارا سرکوب کند وهیچکس نمی توانست به ما کمک کند. ما راه دیگری نداریم یا باید به زندان برویم ویا با چپها ائتلاف کنیم. ما میتوانیم آنها را تحت تأثیر قرارداده وازآنها آنارشیسم بسازیم. این تحلیل یک آنارشیسم از عمان است.

سرکوب می آید باتمام قدرتش:

چند ماه پیش پلیس آنارشیستها را به دلیل پخش اعلامیه به مناسبت قرداد Neka مورد ضرب وشتم قرارداد وتعدادی را دستگیرکرد. چند هفته پیش پلیس امنیتی دوباره دونفر را درحال شعارنویسی برروی دیوارها غافلگیرکرده ودوهفته درزندان شکنجه داد. مدت کوتاهی پس ازاین دستگیری دوباره دوآنارشیست دیگردستگیرشده ودرتمام مدت بازداشتشان در سلول انفرادی بسربردند. اگرچه درحال حاضرآنها آزاد هستند اما تا تشکیل محاکمه شان به شدت تحت نظرمی باشند. بسیاری ازرفقای آنها دروحشت دستگیری به سرمی برند.

چه نقشی صوفی ها درجنبش آنارشیستی دارند:

یکی ازویژگیهایی برخی ازآنارشیستهای اردنی رابطه آنها با عرفان است. البته بسیاری ازآنها هم علیه مذهب هستند. آنارشیستهای عرفانی دررجوع به فرهنگ وتاریخ گذشته خود کتابی به نام صوفی یافتند. این کتاب ازنویسنده عراقی به نام هادی ال الوی است. دراین کتاب ازآنارشیسم (بدون خشونت)  لئو تولستوی استقبال به عمل آمده است. همچنین اشاره ای به اولین زندانی صوفی به نام حسین ابن منصور ال حلاج (متولد ایران) شده است.این یکی ازمعروف ترین دراویش درزمان خود بوده است وبه طوررسمی بدلیل گفتن نظرات مذهبی اش درسال 913 میلادی دستگیروزندانی شده، حلاج را پس ازنه سال زندان اعدام کردند. دربین نویسندگان مدرن اسلامی جهان حلاج یک انسان آزادیخواه وانقلابی به شمارمی رود که به دلیل عقایدش اعدام گشته است.

 اسرائیل، فلسطین، لبنان، عراق:

درصد مردم اردن درواقع پناهندگان فلیستینی هستند که در سال 1948 به اردن مهاجرت کرده اند. به همین دلیل بیشتر بحثهای جنبشهای اجتماعی اردن حول مسئله اسرائیل وفلسطین دورمی زند.تاکنون دوراه حل برای مسئله اسرائیل وفلسطین مورد بحث است . یکی ازآنان جدایی دو دولت اسرائیل وفلسطین است آن دیگری همزیستی فلسطینی ها درکشور اسرائیل به عنوان اقلیتی محترم و دارای حقوق برابر درسرزمین تاریخی خود فلسطین می باشد.اما ازنظرحمزه بودایری این عقیده که یهودیان حق زندگی در سرزمین تاریخی فلسطین را ندارند یک نظریه فاشیستی است.

دراین اواخرموضوع بحث بیشتربرسرجنگ بین اسرائیل ولبنان وبه طورمشخص حزب الله لبنان است. درتابستان 2006 تظاهراتی برعلیه جنگ صورت گرفت، که توسط پلیس منجربه پراکنده شدن تظاهرکنندگان شد. آنارشیستها (کمونیستهای Liebertaria) با مبارزات مسلحانه علیه نیروههای نظامی آمریکا در عراق ویاواحدهای ارتش اسرائیل درلبنان و سرزمینهای اشغالی ازآنجایی که این عملیات مسلحانه بخصوص که جنبه مذهبی هم دارند مشروعیتی قائل نیستند.جنبشهای صلح آمیز فلسطین مانند موردی که درروستای بیلین اتفاق افتاد مورد پشتیبانی آنارشیستها قرارگرفت. درجنگهای جدید نوارغزه، آنها تظاهراتی را درمقابل سفارت اسرائیل درعمان سازمان دادند. این تظاهرات ازطرف دولت ممنوع اعلام شد همزمان گروههای اخوان مسلمین و PFLP ازتصمیم دولت علیه این راهپیمایی استقبال کردند. آنارشیستها ودیگرفعالان سیاسی این موضع گیری را بی ربط خوانده و علی رغم ممنوعیت تظاهرات ازطرف پلیس آن رادر جلوی سفارت اسرائیل برگزارکردند.

نقش ملک عبداالله دوم دراردن:

مسئله جنگ وبحران درمنطقه تنها بخشی ازمبارزات آنارشیستها وچپها را دربر می گیرد. بخش دیگرمبارزات آنها افشاگری علیه سلطنت مشروطه ومبارزه برای سیستم خود مختارمردمی است.دولت تلاش می کند که مسائل میهن پرستی وفرقه گرایی را عمده کند. ملک عبدالله دوم یا درنقش پدر ویا فرمانده نظامی ظاهرمی گردد.

بلند ترین میله پرچم درجهان مطلق به عمان است  وپرچم اردن را میتوان ازمصافت بسیاردوردید. دریکی از قشنگ ترین نقطه شهر مستقیم روبروی پرچم برروی دیوار نوشته ای از آنارشیستها با این مضمون به چشم می خورد: " من سرد است و بی خانمانم "، پرچم را پایین بیاورید تا من با آن خودم را بپوشانم.

ملک عبدالله دریکی از سخنرانی هایش به جنبشهای اجتماعی هشدارداد. ترس پادشاه ازجنبشهای اجتماعی آینده بی مورد نیست.

PFLPدرسال 1967 توسط جورج حبش تأسیس شد.

Keine Kommentare: