Louise Michel دختر یک کارگر آلمانی بود که پس از سرکوب انقلاب ۱۹۴۸ مهاجرت و بعد به کشاورزی پرداخت . او در اروگوئه، در سال ۱۸۷۰متولد شد ( بعضی از منابع میگویند او در San Luis متولد شده). پس از جدایی پدر و مادرش، مادرش به شهر Rosario نقل مکان کرد، در آنزمان ساکنین این شهر بعنوان مبارزان „Barcelona Argentiniens“ نامیده میشدند. او ۱۵ سال بطور متناوب در آنجا زندگی کرد و بدلیل آنکه سخنور خوبی بود و روحیه مبارزه جویانه ای داشت، به او نام la Luisa Michel rosarina دادند. از سن پانزده سالگی اول در کارخانه کفشدوزی و بعد از آن در کارخانه قند وشکر به نام
Refinería Argentina de Rosario شروع به کار کرد. او را برای اولین بار در حین پخش اعلامیه های آنارشیستی بازداشت کردند. در اول ماه می ۱۸۹۰ در صف اول تظاهرات برای یادبود کشتار در شهر Chicago شرکت کرد. در این روز برای اولین بار در کشور آرژانتین یک زن در جمع کارگران توانست، سخنرانی انقلابی ایراد کند.
زندگی او نمونه واقعی یک آنارکو فمینیست بود، هرچند که این اصطلاح تازه ازاواسط۱۹۷۰ بکار برده میشود.
در آنزمان پدر و یا مادر اکثریت زنهای آنارشیست مهاجرینی از کشورهای اسپانیا، ایتالیا و یا یکی از کشورهای همسایه بودند. این مهاجرین نه تنها ایده های آنارشیستی و سوسیالیستی را با خود به ارمغان آوردند بلکه آرزوی یک زندگی دیگر، بهتر، آزادتر و مبارزه برای آن را نیز به همراه آوردند.
Refinería Argentina de Rosario شروع به کار کرد. او را برای اولین بار در حین پخش اعلامیه های آنارشیستی بازداشت کردند. در اول ماه می ۱۸۹۰ در صف اول تظاهرات برای یادبود کشتار در شهر Chicago شرکت کرد. در این روز برای اولین بار در کشور آرژانتین یک زن در جمع کارگران توانست، سخنرانی انقلابی ایراد کند.
در آنزمان پدر و یا مادر اکثریت زنهای آنارشیست مهاجرینی از کشورهای اسپانیا، ایتالیا و یا یکی از کشورهای همسایه بودند. این مهاجرین نه تنها ایده های آنارشیستی و سوسیالیستی را با خود به ارمغان آوردند بلکه آرزوی یک زندگی دیگر، بهتر، آزادتر و مبارزه برای آن را نیز به همراه آوردند.
او مینویسد که دولت و سرمایه نیاز به یک راهب دارند که توده های مردمی را با صلیب سرگرم کند. زمانی که مبارزات مردمی آغاز میشود، نیاز به یک قاضی برای مجازات و یک ارتش برای قتل عام دارند.
پلیس چندین بار او را بازداشت کرد ولی این مانع از آن نشد که او با پرچم سیاه و سرخش در صف اول تظاهرتها شرکت نکند.
Louise Michel با Juana Bela و زنهای دیگر روزنامه های „ La Protesta Humana „ و „La Protesta“ را منتشر میکردند.
Virginia Boltenیکی از سردبیران روزنامه آرژانتینی„La Voz de Mujer“ صدای زن بود.
( صدای زن Buenos Aires, ۱۸۹۷ــ ۱۸۹۶ ، ۱۹۰۰ــ۱۸۹۹ Rosario ) این روزنامه در میان زنان کارگر توزیع میشد و همین باعث شد که مردان آنارشیست او را به باد انتقاد بگیرند، چرا که این روزنامه مابین مردان آنارشیست پخش نمیشود، مردانی که او رادیکال می نامیدند.
Virginia Boltenیکی از سردبیران روزنامه آرژانتینی„La Voz de Mujer“ صدای زن بود.
( صدای زن Buenos Aires, ۱۸۹۷ــ ۱۸۹۶ ، ۱۹۰۰ــ۱۸۹۹ Rosario ) این روزنامه در میان زنان کارگر توزیع میشد و همین باعث شد که مردان آنارشیست او را به باد انتقاد بگیرند، چرا که این روزنامه مابین مردان آنارشیست پخش نمیشود، مردانی که او رادیکال می نامیدند.
صدای زن تحت عنوان Ni dios, ni patrón, ni marido ( نه خدا، نه رئیس و نه شوهر) چاپ می شد.
مقالاتی که در این روزنامه به چاپ می رسید بطور مثال: در مورد سوءاستفاده های جنسی روحانیت با همکاری راهبه های ظالم در مدارس و یتیم خانه ها ( فاضلاب کثیف روحانیت )، برعلیه خدمت اجباری در جنگهای جهانی و متمدن کردن اجباری مردم منطقه بود.
مقالاتی که در این روزنامه به چاپ می رسید بطور مثال: در مورد سوءاستفاده های جنسی روحانیت با همکاری راهبه های ظالم در مدارس و یتیم خانه ها ( فاضلاب کثیف روحانیت )، برعلیه خدمت اجباری در جنگهای جهانی و متمدن کردن اجباری مردم منطقه بود.
این زنان و دیگر زنان آنارشیست آمریکای لاتین در آنزمان طی چندین دهه به باد فراموشی سپرده شده بودند و تازه در سالهای اخیر از آنها یاد میشود. چه آنارشیستها و چه زنان آزادیخواه توسط تاریخ نگاران جدی گرفته نمیشوند.
Virginia Bolten با Teresa Marchisio و María Calvia در گروهی به نام Las Proletarias فعالیت می کردند. آنها در سال ۱۹۰۰ بر علیه یکی از بزرگترین تظاهرتهای مسیحی در شهر Rosario و با این هدف که این تظاهرات را مختل کنند، تظاهراتی را با شعار " زنده باد انقلاب و آنارشیسم " سازماندهی کردند که به دستگیری آنها منجر شد.
او از طرف سندیکای کارگران آنارکو کمونیست آرژانتین در داخل کشور برای تبلیغات مسافرت میکرد که اغلب با سرکوب پلیس مواجه می شد. در سال ۱۹۰۴ فروشندگان زن را در بازار Buenos Aires بسیج کرد و ازاعتصابات کارگران حمایت میکرد. در سال ۱۹۰۵ او را با بچه هایش به اروگوئه دیپورتکردند. ( شوهر او یکی از آنارشیستها اروگوئه به نام Manuel Manrique بود ).
او از طرف سندیکای کارگران آنارکو کمونیست آرژانتین در داخل کشور برای تبلیغات مسافرت میکرد که اغلب با سرکوب پلیس مواجه می شد. در سال ۱۹۰۴ فروشندگان زن را در بازار Buenos Aires بسیج کرد و ازاعتصابات کارگران حمایت میکرد. در سال ۱۹۰۵ او را با بچه هایش به اروگوئه دیپورتکردند. ( شوهر او یکی از آنارشیستها اروگوئه به نام Manuel Manrique بود ).
او در International Center of Social Studies که در شهر Montevideo بود، شرکت کرد. در سال ۱۹۰۵ اول برای مجله El Combate و بعدا برای دوستش Juana Bouca Rouco که در سال ۱۹۰۹ مجله La nueva senda را تاسیس کرده بود،مقاله مینوشت. محتوای این مجله همانطور که نامش وعده می داد برعلیه هرگونه استثمار، ظلم و ستم بود.
خانه ی او محل ملاقات تبعیدی ها بود. در این ملاقاتها Juana Bouca که بعدا نام خود را به Rouco تغییر داد و دوست دیگرش María Collazo هم شرکت داشتند. تا زمان مرگش که اواخر دهه ۵۰ بود در شهر Montevideo ماندگار شد.
در تظاهرات های اول ماه می سالهای ۱۹۰۹، ۱۹۱۲ و ۱۹۲۳ سخنرانی های مبارزه جویانه ای کرد ولی بعد از سال ۱۹۳۰ دیگر کمتر در انظار عمومی ظاهر شد.
خانه ی او محل ملاقات تبعیدی ها بود. در این ملاقاتها Juana Bouca که بعدا نام خود را به Rouco تغییر داد و دوست دیگرش María Collazo هم شرکت داشتند. تا زمان مرگش که اواخر دهه ۵۰ بود در شهر Montevideo ماندگار شد.
در تظاهرات های اول ماه می سالهای ۱۹۰۹، ۱۹۱۲ و ۱۹۲۳ سخنرانی های مبارزه جویانه ای کرد ولی بعد از سال ۱۹۳۰ دیگر کمتر در انظار عمومی ظاهر شد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen